سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چرا بی تفاوت
 

درصد جانبازی را چه کسی تعیین می کند؟!!

صحبتهای من خطاب به مسئولین!

درصد آیا ترازویی برای تعیین وزن جانبازی است؟؟؟؟؟؟؟اصلا چه کسی شهامت آن را دارد که جانبازی را اندازه بگیرد و به قدر اندازه ای که می گیرد،جانبازان را طبقه بندی و قفسه بندی کند؟؟؟

از پدرم در مورد جنگ سوال می کنم،سکوت می کند!!

صدای شکستن استخوان های حقوق بشر را زیر سنگینی این سکوت می شنوم.

من خطاب به خودم و تمامی جوانان این مملکت می گویم که ما،همه ما خون شهدا را پایمال کره ایم،

در مورد پدرم

حالش مساعد نیست،بیماری داخلی دارد،اعصاب و روانش در تلاطم است و چشمهایش هر روز ضعیف تر می شود......

همه بدانند:(ممکن است مردم وقتی به من نگاه می کنند ظاهری سالم داشته باشم،اما آنها چه می دانند که من چه می کشم،خانواده ام چه می کشند،هیچکس نمی تواند درک کند.)

 




موضوع مطلب :

ارسال شده در: دوشنبه 86 مرداد 15 :: 10:55 صبح :: توسط : mansureh.s

 

آی خدا دلگیرم اذت  ای زندگی سیرم اذت ...  چه اعتراف تلخی  .....  انگار رسیدم ته خط  وقت خلاصی از همس  .......    آی دنیا بیزارم اذت؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

 

خداوندا!اگر روزی بشر گردی ،ز حال ما خبر گردی ،پشیمان می شوی از قصه خلقت،از این پستی ،از این ذلت،جهان را کفر می گویی ،نمی گویی؟خداوندا نمی گویی؟

خدایا ،این چه رسمیه،هان چه رسمی؟؟چرا انقدر روزگارت با ما ناسازگار؟هان....چرا؟؟؟خدایا من شنیده بودم اگه یه روز یکی رو به لبه پرتگاه هدایت کنی،یا از پشت سر می گیریش یا پرواز کردنو بهش یاد می دی......

خدایا من الان لبه پرتگاهم،نمی خوام از پشت سر بگیریم،می خوام پرواز کردنو بهم یاد بدی،می خوام پرواز کنم و به عرش برسم خدایا تو این دنیای نامرد که هر کسی ،هر روز یه رنگی چطور می شه زندگی کرد؟؟؟چطور می شه به این و اون دل بست؟خدایا منو عاشق خودت کن..عاشق خودت....می خوام انقدر عاشقت بشم که بالاخره به نقطه تبخیر برسم و وقتی به اون نقطه رسیدم،دیگه از عاشق خبری نباشه و فقط و فقط معشوق بمونه،این نقطه نقطه وصال عاشقه.خدایا من خیلی بی پناهم،جز تو کسی رو ندارم،خدایا من تو رو می خوام عشق من تویی!

خدایا بی پناهم زتو جز تو نخواهم         اگر عشقت گناه است،ببین غرق گناهم

خدایا روحم تو رو می طلبه،

چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری..

خدایا من تو رو می خوام،تو رو.......می خوام وقتی از دنیا می رم انقدر عاشقت باشم که.......

ز عشق روی تو روزی که از جهان بروم             ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه.

*التماس دعا*




موضوع مطلب :

ارسال شده در: دوشنبه 86 مرداد 15 :: 9:41 صبح :: توسط : mansureh.s
با خود نجنگ،چنین جنگی بیهوده است.در چنین جنگی پیروزی وجود ندارد.جنگ با خود چیزی نیست،مگر خودکشی تدریجی.خودت را قبول کن،با خوشحالی با سپاس.هر چه هست خوب است.ابن عربی در کتاب فتوحاتش می گوید:خصلتهایی که آنها را مذموم و پست می خوانیم،حقیقتا شریف وممدوح اند.مذموم خواندن این خصلتها یا به خاطر برداشت غلط از وضعیت است،ویا به خاطر آن است که این خصلتها به شیوه ای نامناسب به کار گرفته شده اند.شیطان دشمن خوبی نیست بلکه خوبی زندانی است.برگها،سکوتهایی هستند پیرامون گلها.گلها،واژه های برگهایند.


موضوع مطلب :

ارسال شده در: یکشنبه 86 مرداد 14 :: 8:46 صبح :: توسط : mansureh.s

خدایا تو خودت می دونی که ما آْدمیم و تو خودت آدم را آفریدی واو را اشرف مخلوقاتت قرار دادی وحتی فرشته ها را امر کردی که بر آدم سجده کنند.خدایا!ما و همه مردم دنیا از نسل همان آدمیم و همه فرزندان اوئیم.خدایا!تو که پدر ما را آفریدی،به او اسمائی آموختی و آن اسما بود که عاقبت او را نجات داد.حالا بعضی از ما آن اسما را یادمان رفته و در هزار توی دنیا سرگردان شده ایم.

خدایا کار،کار خودت است واز دست هیچ کس دیگه ای بر نمی آید.خودت آن اسما را به یاد ما بیاور تا بتوانیم رمزهای کتاب وجودمان را بخوانیم و کهکشانهای دنیای درونمان را رصد کنیم،باشد که کلمه ای،یا ستاره ای راهنمای مان باشد!و ما را همان آدم اشرف مخلوقات بدانند. 




موضوع مطلب :

ارسال شده در: شنبه 86 مرداد 13 :: 10:3 صبح :: توسط : mansureh.s

چراااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا آدما تو زندگیشون انقدر مشکل دارنگاهی وقتا که از زندگی خسته میشم با خدای خودمم بد صحبت می کنممثلا می گم :خدایا اگر روزی بشر گردی              ز حال ما خبر گردی پشیمان می شوی از قصه خلقت از این پستی از این ذلت،جهان را کفر می گویی ،نمی گویی،خداوندا نمی گویی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

می دونم شاید من بنده بدی هستمشما وقتی دلتون می گیره چیکار می کنید




موضوع مطلب :

ارسال شده در: چهارشنبه 86 مرداد 10 :: 10:36 صبح :: توسط : mansureh.s
1   2   >   
 
درباره وبلاگ
آرشیو وبلاگ
لوگو

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 51012